چکیده :
این تحقیق به منظور بررسی امکان بهبود رشد ریشه گیاه عدس (Lens culinaris L.) با استفاده از همزیستی مایکورایزا و همیاري باکتري آزوسپریلیوم تحت شرایط دیم انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل سه عاملی با استفاده از عاملهاي قارچ مایکورایزا (عدم مصرف مایکورایزا، مصرف گونه Glomus intraradices و مصرف گونه Glomus mosseae)، باکتري آزوسپریلیوم (عدم مصرف باکتري و مصرف باکتري Azospirillum) و ارقام عدس (رقم دانه درشت مشهدي و رقم دانه ریز ناز) در قالب طرح پایه بلوكهاي کامل تصادفی با 12 تیمار و چهار تکرار در شهرستان خلخال (مزرعه شخصی) در سال 1391 به اجرا در آمد. نتایج نشان داد اثر مایکورایزا بر صفات وزن خشک ریشه، درصد کلونیزاسیون ریشه و وزن خشک ریشههاي میکوریزی در سطح احتمال یک درصد معنیدار میباشد. بیشترین وزن خشک ریشه، درصد کلونیزاسیون ریشه و وزن خشک ریشههاي میکوریزی در مصرف مایکورایزا Glomus mosseae حاصل گردید. همچنین اثر آزوسپریلیوم بر درصد کلونیزاسیون ریشه در سطح 1% معنیدار بود و بر روي صفات دیگر معنیدار نگردید. بین ارقام مختلف عدس تفاوت معنیداري در صفات مورد مطالعه ریشه وجود نداشت. همچنین در بررسی اثرات متقابل معلوم گردید که اثر متقابل آزوسپریلیوم و ارقام عدس بر درصد کلونیزاسیون ریشه در سطح 5% ، اثر متقابل مایکورایزا و ارقام عدس بر درصد کلونیزاسیون ریشه در سطح 1% و اثرات متقابل سهگانه آزوسپریلیوم، مایکورایزا و ارقام عدس بر درصد کلونیزاسیون ریشه در سطح 5% معنیدار میباشد. مقایسه میانگینها مبین آن بود که بیشترین درصد کلونیزاسیون ریشه مربوط به تیمار مصرف Azospirillum، مصرف مایکورایزا Glomus mosseae و رقم ناز 46/19% میباشد.
نتایج:
وزن خشک ریشه
نتایج حاصل از تجزیه واریانس بیانگر آن بود که تأثیر عامل مایکورایزا در سطح یک درصد بر وزن خشک ریشه معنیدار گردید، اما اثر دو عامل اصلی دیگر و اثرات متقابل میان عوامل تأثیر معنیداري بر وزن خشک ریشه نداشتند (جدول 2). مقایسه میانگین تیمارها نشان داد مصرف مایکورایزا باعث افزایش وزن خشک ریشه گیاه شده است، به طوريکه بیشترین وزن خشک ریشه مربوط به مصرف مایکورایزا گونه Glomus mosseae با مقدار 4/76 گرم بر متر مربع و کمترین مقدار به عدم مصرف مایکورایزا با مقدار 3/67 گرم بر متر مربع میباشد که نشاندهنده کارآیی مصرف مایکورایزا در تجمع ماده خشک در ریشه گیاهان همزیست میباشد (جدول 3). مایکورایزا فاصله انتشار عناصر غذایی به ریشه گیاه را کاهش داده و سطح جذب را افزایش میدهد .(Rhodes & Gerdemann1980) میتوان استنباط کرد که همزیستی میکوریزی از طریق افزایش سطح جذب و تغذیه مناسب باعث بهبود رشد ریشه گیاه و افزایش وزن خشک ریشه میگردد.
درصد کلونیزاسیون ریشه
نتایج حاصل از تجزیه واریانس مبین آن بود که اثر عوامل اصلی مایکورایزا و آزوسپریلیوم و نیز اثر متقابل دو عامل مایکورایزا و ارقام عدس در سطح یک درصد و همچنین اثر متقابل عوامل آزوسپریلیوم و ارقام عدس و نیز اثر متقابل هر سه عامل با هم در سطح پنج درصد بر درصد کلونیزاسیون ریشه معنیدار گردید (جدول 2). مقایسه میانگین تیمارها نشان داد که بین سطوح مختلف مایکورایزا تفاوت قابل توجهی وجود دارد به طوري که کمترین درصد کلونیزاسیون ریشه در سطح عدم مصرف مایکورایزا (3/24 %) و بیشترین درصد کلونیزاسیون ریشه در سطح مصرف مایکورایزا Glomus mossea (44/56 %) در حدود 11/1درصد بیشتر از مصرف مایکورایزا Glomus intraradices (40/1 %) به دست آمد (جدول 3). میتوان استنباط کرد که مصرف مایکورایزا، شرایط مناسبی را براي بهبود درصد همزیستی ریشه در عدس فراهم می آورد. در همین رابطه کاپور و همکاران (Kapoor et al., 2004) نیز به نتیجه مشابهی دست یافتند. آنها مشاهده نمودند که درصد کلونیزاسیون ریشه رازیانه در تلقیح با دو گونه قارچ مایکورایزا Glomus fasiculatum (84%) و Glomus macrocarpum (80%) به طرز چشمگیري بیشتر از تیمار عدم تلقیح (10%) گردید. نتایج تحقیقات راتی و همکاران( Ratti et al., 2001) و آریاگادا و همکاران (Arriagada et al., 2007) نیز موید این مطلب است. مقایسه میانگینها بیانگر آن بود که بین سطوح مصرف آزوسپریلیوم اختلاف معنیداري وجود داشت، به طوري که درصد کلونیزاسیون ریشه در سطح مصرف آزوسپریلیوم (%30/30) در حدود 2/4 درصد بیشتر از عدم مصرف گردید (جدول 3). استنباط میشود وجود آزوسپریلیوم از طریق تحریک رشد ریشه عدس، موجب بهبود درصد همزیستی ریشه با مایکورایزا میگردد. جنوا و همکاران (Geneva et al., 2006) در تحقیقات خود نشان دادند که مصرف مایکورایزا و آزوسپریلیوم در محیط کشت نخود سبب بهبود همزیستی ریشه با مایکورایزا و افزایش فعالیت تثبیت نیتروژن میشود. مقایسه میانگینهاي اثر متقابل مایکورایز ا و ارقام عدس داراي اختلاف معنیداري بود، به نحوي که درصد کلونیزاسیون ریشه در تیمارهاي داراي عدم مصرف مایکورایزا (به ترتیب 3/28 % و 3/21 % در رقم مشهدي و ناز)، در تیمارهاي مصرف مایکورایزا Glomus intraradices ( به ترتیب 40/15% و 40/50 % ) و در تیمارهاي مصرف مایکورایزا Glomus mosseae (به ترتیب 43/12% و 45/36% ) بود (شکل 1). این اثر معنیدار در تیمار مصرف مایکورایزا Glomus mosseae و رقم ناز(45/36 %) در مقایسه با تیمارعدم مصرف مایکورایزا بیشتر بارز بود. مقایسه میانگینهاي اثر متقابل آزوسپریلیوم و ارقام عدس نیز داراي اختلاف معنیداري بود به نحوي که درصد کلونیزاسیون ریشه در تیمار مصرف آزوسپریلیوم و رقم ناز(30/65%) بیشترین و در تیمار عدم مصرف آزوسپریلیوم و رقم ناز (29/31 %) کمترین مقدار به دست آمد (شکل 2). مقایسه میانگینهاي اثر متقابل هر سه عامل نیز اختلاف معنیداري را نشان داد و مشاهده گردید که با کاربرد توأم سطوح مختلفی از سه عامل، در برخی از تیمارها بر درصد کلونیزاسیون ریشه افزوده شد، به نحوي که درصد کلونیزاسیون ریشه در تیمار مصرف مایکورایزا Glomus mosseae، مصرف Azospirillum و رقم ناز (46/19%) برتري بیشتري نسبت به سایر تیمارها داشت (شکل 3). استنباط میشود که مصرف توأم برخی از مقادیر هر سه عامل سبب بروز یک اثر تشدید کننده بر همزیستی میکوریزی با ریشه گیاه میزبان میشود و متعاقب آن در صد کلونیزاسیون ریشه بهبود مییابد. نتایج مطالعات برخی محققین نظیر عمر(1998،Omar)، هازاریکا و همکاران(Hazarika et al.,2002) و راتی و همکاران(Ratti et al., 2001) نیز موید یک رابطه افزایشی بین کودهاي زیستی بر درصد همزیستی ریشه میباشد.
ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات | درﺟﻪ آزادي | وزن ﺧﺸﮏ رﯾﺸﻪ | درﺻﺪ ﮐﻠﻮﻧﯿﺰاﺳﯿﻮن رﯾﺸﻪ | وزن ﺧﺸﮏ رﯾﺸﻪﻫﺎي ﻣﯿﮑﻮرﯾﺰاﯾﯽ |
---|---|---|---|---|
ﺗﮑﺮار | 3 | 0/061 | 0/42 | 0/072 |
ﻣﯿﮑﻮرﯾﺰا (M) | 2 | 6/088** | 725/352** | 0/113** |
آزوﺳﭙﺮﯾﻠﯿﻮم (A) | 1 | 0/000ns | 6/978** | 0/001ns |
رﻗﻢ ﻋﺪس (L) | 1 | 0/033ns | 0/006ns | 0/202ns |
A×M | 2 | 0/01ns | 0/008ns | 0/011ns |
M×L | 2 | 0/15ns | 6/85** | 0/018ns |
A×L | 1 | 0/125ns | 3/983* | 0/202ns |
A×M×L | 2 | 0/034ns | 2/865* | 0/211ns |
خطا | 33 | 0/64 | 0/567 | 0/087 |
ﺗﯿﻤﺎرها | ﮔﺮم ﺑﺮ ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ (گرم بر مترمربع) | درﺻﺪ ﮐﻠﻮﻧﯿﺰاﺳﯿﻮن رﯾﺸﻪ | وزن ﺧﺸﮏ رﯾﺸﻪﻫﺎي ﻣﯿﮑﻮرﯾﺰاﯾﯽ (ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ ﺑﺮ ﮔﺮم) | |
---|---|---|---|---|
ﻣﯿﮑﻮرﯾﺰا | بدون ﻣﺼﺮف (M0) | 3/67b | 3/24c | 0/12b |
گلوموس انترارادیس (M1) | 4/72a | 40/1b | 1/88a | |
ﮔﻠﻮﻣﻮس ﻣﻮﺳﻪ (M2) | 4/76a | 44/56a | 2/09a | |
آزوﺳﭙﺮﯾﻠﯿﻮم | (A0) ﻣﺼﺮف ﺑﺪون | 4/38a | 29/59b | 1/29a |
ﺗﻠﻘﯿﺢ آزوﺳﭙﺮﯾﻠﯿﻮم ﺑﺮازﯾﻠﻨﺲ (A1) | 4/39a | 30/3a | 1/33a | |
رﻗﻢ ﻋﺪس | (L1) ﻣﺸﻬﺪي | 4/36a | 29/96a | 1/3a |
(L2) ﻧﺎز | 4/41a | 29/98a | 1/32a |
وزن خشک ریشه هاي میکوریزی
نتایج حاصل از تجزیه واریانس گویاي آن بود که تأثیر عامل مایکورایزا در سطح یک درصد بر وزن خشک ریشههاي میکوریزی معنیدار میباشد، اما اثرات عوامل مختلف دیگر تأثیر معنیداري بر آن نداشت (جدول 2). مقایسه میانگین تیمارها نشان داد بیشترین وزن خشک ریشههاي میکوریزی مربوط به مصرف مایکورایزا گونه Glomus mosseae با مقدار 2/09 گرم بر متر مربع و کمترین مربوط به سطح عدم مصرف مایکورایزا با مقدار 0/12 گرم بر متر مربع به دست آمد (جدول 3). ریشههاي میکوریزی تراکم بیشتري نسبت به ریشه گیاهان غیرمیکوریزی دارند. همچنین در این گیاهان هیفهاي خارج ریشهاي قارچ میتواند تا فاصله 120 سانتیمتري از ریشه نفوذ نماید. حضور شبکه میسلیومهاي قارچی در اطراف ریشه باعث میشود که حجم بیشتري از خاك را کنکاش نموده و فسفر و عناصر غذایی را در فاصله دورتر از ریشه جذب و به اندام هوایی منتقل نماید. حضور هیفهاي خارج ریشه در گیاهان میکوریزی سبب افزایش سطح جذب ریشه به مقدار 98/3 درصد میشود (Reid & Rousseau, 1991).
نتیجه گیري
مصرف مایکورایزا باعث بهبود وزن خشک ریشه، درصد کلونیزاسیون ریشه و وزن خشک ریشههاي میکوریزی در گیاه عدس گردید. همچنین کاربرد آزوسپریلیوم باعث افزایش درصد کلونیزاسیون ریشه شد. کاربرد توأمان مایکورایزا و آزوسپریلیوم باعث هم افزایی و افزایش همزیستی ریشه گیاه عدس گردید. با توجه به این که رشد ریشه گیاه عدس از طریق مصرف کودهاي آلی مورد مطالعه در شرایط دیم و تنش خشکی بهبود پیدا کرده است، لذا انتظار میرود با بهبود رشد ریشه عدس عملکرد محصول نیز افزایش پیدا کند که البته بایستی در یک تحقیق جداگانهاي آن را مورد مطالعه قرار داد . براي بررسی دقیقتر میتوان این تحقیق را در مناطق دیگر و در شرایط مختلف آب و هوایی انجام داد.
نظر شما کمک بزرگی برای بازدید کنندگان آینده است
برای ثبت نظر شما کاربر گرامی لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.